در محور ارزو های مشترک رفقا
م ی هادی م ی هادی

سیر زنده گی نشان میدهد که همه انسانها از بدو پیدایش دارای ارزو ها وامیالی بوده و برای براورده شدن آن وجوه اشتراکی را در جامعه جستجو نموده وجمیعت ها را برای تحقق ارزو ها بوجود اورده اند وقتی جمعيت ،انسان را به دست یابی های بیشتر نایل کرد انگیزه های کسب منافع بیشتر جمعيت های جداگانه را بوجود اورد این سیر و حرکت مراحل بعدی حیات ا جتماعی انسان را تا انجا تکامل داد که عصر امروز را تحویل گرفتیم.

 

در جهان امروز زورمندان فجیع ترین جنایت بشری را بخاطر منافع فردی وگروهی خود انجام میدهند و با امکاناتی که در اختیار دارند این جنایات را توانسته اند در اذهان عامه صبغه بشر دوستانه بدهند و با این نیرنگ هم مردم  عامه جهان را وهم ملت  خود را فریب بدهند انان گنهکاران تمام مردم جهان اند.

 

افغانستان کشور ی است در شمار کشور های جهان وافغانان مردمی اند در قطار ملل دنیا که در مسیر تاریخ چند هزار ساله حیات اجتماعی گذرگاه حوادث نا میمون تاریخ بوده اند.

 

ما در حیات سیاسی جامعه خود سلطه گماشتگان ستم، دوران خواب الوده زاده گی حکمرانان ارثی ، حرکت وبربریت اشباح حکومات را که بر تقدیر وسرنوشت  ما حکم رانده اند تجربه نموده ایم  سیاه نامه های انا ن ثبت اوراق تاریخ است.

 

اینک که سال دیگر دراوراق ز نده گی سیاسی واجتماعی ما ورق میخورد و عدد دیگردر قدامت تاریخ سیاسی و اجتماعی  ما افزود میگردد، که مادر پیوند ان به حیث تداوم حیات اجتماعی وسیاسی در عصر حاضر در کنار نسلی مدعی خرد در پهلوی بزرگترین دست اورد های بشری شاهد بزرگترین جنایات بشری نیز هستیم که در گوشه گوشه جهان در مقابل انظار جهان انجام میشود علت ها وانگیزه ها هر چه توجیه شود فقط چهره زورمندان رابه نما یش میگذارد.

 

  از مدتهاست کشور ما مشمول نمایشگاه وازمایشگاه چنین زورمندان قراردارد در چنین اوضاع و احوال نباید تنها با زبان قلم مدعی خرد واگاهی باشیم بلکه ممثل خرد  با اراده وقدم باشیم.

 

سیر و تکامل تاریخ اجتماعی انسان یاد اوری می  کند که انسان برای بقای خو د نیازمند کار وتلاش است واز همینجا زنده گی انسان سوژه  دریافت میکند و مبارزه سیاسی برای بهتر زنده گی کردن جهت میابد.

 

ما پیرو یکی از این جهات ادعا داریم که امتداد مبارزه دادخواهانه برای زنده گی بهتر هستیم که در خط مبارزه ما منافع زحمتکشان وستم کشان با ویژه گی در پهلوی منافع  عمومی مقدس ومقدم است لذا ما در امتداد این مبارزه داد خواهانه به دیروز دقیق وابستگی داریم از اینرو داد خواهی دیروز ما را دادخواهی امروز نمیتواند نفی کند .

 

میگویند انانیکه بام های بیشتر دارند برف بام شان نیز بیشتر است لذا نباید  قلم داران واندیشه پردازان جهات مبارزه را مغشوش نموده وبا تحلیل ها وتفسیر ها دیوار های سوءتفاهم را میان هم اندیشان ضخیم بسازند.

 

نباید در کمین لغزش یاران و دیده براه شکار انان باشیم با این نیات اینده پر افسوس خواهیم داشت .

 

   توجه  کنیدما امروز در حاکمیت های برده داران مدرن نشسته ایم  تدابیر هم اندیشان را در داخل به باد انتقاد میگیریم ایا ما خود توانسته ایم اقلا خود را در زنده گی شخصی در این جوامع مصرفی از استهلاک بیرون بیاوریم، اگر ما فاصله نظر وعمل را در مورد حالت خود ازمیان نبرداشته ایم نسبت به سایر نیرو ها در داخل کشور چگونه میتوانیم نظریه پردازی نا مرعی نمایيم ما نباید به بهانه تعریف جهات مبارزه  میان نیرو های هم اندیش خط فاصل بکشیم ویا در پناه واژه ها خود منشی کنیم اگر ما  در حالیکه از پیوند خود با گذشته خود را بترسانیم و بخواهیم با بینش تند تر  علیه اندیشه های نا متجانس از دور مبارزه نما يیم و  چنین تلقی کنیم گویا ا نان که در داخل اند مکتب مبارزه بخاطر جامعه عادلانه و مرفه وبدون ستم اجتماعی وطبقاتی را سوختانده اند این موضعگیری از نام نیرو های مترقی نسبت  به نیروی های مترقی هم اندیش  جفا کارانه است.

 

من برای رفقای که با چنین شیوه دست در کار مبارزه اند ودر قضاوت خود میان نیرو های هم اندیش نسبت ها را دیوار میکنند پیشنهاد میکنم این قدم تلاش ها را درجهت ازمیان برداشتن این دیوار ها بردارند.

 

 در اینجا پرسشی بمیان میاید که اضرار وحدت نیرو های همسو در چه است؟ وبه اساس کدام محاسبات وحدت نیرو های هم اندیش که دارای پیشنه همفکری اند وبه هیچ صورت هم نمیتوا نند ارتباط خودرا باگذشته قطع نما یند نتایج دلخواه نداشته است ؟

 

هدف از نام وعملکرد های انفرادی نیست که امتداد مبارزه ما را بسازد بلکه ارمان داد خواهانه ای است که تعلق ما را به دیروز و امروز و فردا میسازد چه چیز را از دیروز به جز همان کاستی را که امروز نیز به ان مصاب هستیم به نقد میکشیم ؟ من عزیزانی را میشناسم که میگفتند حتی قاشق وپنجه گرفتن رامدیون حزب اند به چنین احساسات شریفانه امروز چگونه پاسخ میدهیم؟

 

 ما باید با باور به نیرو های وفادار وصادق با وفا داری در قبال تعهدات ما دربرابر مردم بر همه مشکلات عمدی وغیر عمدی در سازمانهای خود و میان نیروی های هم اندیش فایق ایم وبه تقاضای زمان مسوولیت های ما را در برابر وطن و مردم وطن ادا نمايیم .

 

 چرا به وحدت  نیرو های هم اندیش نیاز داریم؟ به نسبت اینکه ما جامعه ازاد نیستیم امکانات فراهم کمائی ما نیست وحتی تحفه هم نیست سرمایه گذاری دشمنان اندیشه وتفکر زنده گی مثل زنده گی داشتن است چگونه یک سازمان سراسری به بیست سازمان کوچک تجزیه گردید؟ این به نظر من ثمر همان سر مایه گذاری است واز جانب دیگر باز گشت ما به زادگاه ما ضروری است وا طمینان داشته باشید که بدون یکپاره چگی وداشتن تن واحد در مبارزه، ما به این ارزو رسیده نمیتوانیم.

چرا باید نپزیریم که در این وضعيت از نسل اینده وطن برای دفاع  ستم دیده گان وزحمت کشان ان وطن تا زمان نامعلوم امید های ما قطع میشود و این خود جفای ما در حق وطن ومردم است.

علاوتا میدانیم نسل حضور یافته در کدام سطح مسوولیت قرار دارند! در سالهای حضور قدوم نا میمون در وطن که جبرا به زادگاه شرر( پاکستان) با پای تن کشانیده شدم روزی دریکی از کمپ ها جوانی را ملاقات کردم از جوان پرسیدم که ازکجای افغانستان ا ستی گفت  «از کابل » گفتم ازکجای کابل استی گفت « از  خوست کابل »امروز همان قشر با ان اموزش که در مکتب اموخته بود( در پوسته دولت چهار افغان کافر اند،  مجاهدین دو کافر ان را حرام کرد ند، چند کافر دیگر باقی ماند) در وطن و فرهنگ نا شناخته خود نسل حاضر در جامعه اند که هنوز هم  وسایل زر اندوزی وبقا ی جانیان میباشند.

 

 انان کدام نسل را بجا خواهند گذاشت ؟

 مسوولیت ما در قبال انان چه است ؟ واین در حالی است که یک قشر دیگر به دست رسی های غیر ضروری وبازار ساز یک چند تن زر اندوز داخلی وکمپنی های غارتگر خارجی مصاب  شده اند،از جمله  همین تیلفون های همراه به اساس کدام ضروریات واولویت های جامعه ما در دسترس  واختیار قرار میگیرند ایا برای دست رسی به پیشرفت های تخنیکی کدام ضرورت واولویت هم مطرح است یا خیر؟ یا تنها بازار های مصرفی را بوجود اوردن مطمع نظر است که است.

 

درپهلوی ان الوده گی فرهنگ ما با خرافات فرهنگ سرمایه است امروز زبان انگیسی در کشور زبان نان شده است، زبان خود ما را که یکی از مشخصات شناخت ما است از ان اثر پذیر کرده اند و این وضعيت دارد به ان جهت میرود که از سرحد زبان دفتری سازمانهای خارجی نیز عبور کند وزبان دفتری ما نیز شود.

 

 روز های غیر سنتی را برای بازار سازی رواج داده اند و...... انچه گفتیم پیامد سخن است بر علاوه کار علیه صد از این خرافات ، مسوولیت عظیم تر بدوش داریم ک در تفاهم ووحدت عمل ونظر ووحدت رفقای هم اندیش وسازمانهای رفیق بخوبی میتوانیم انجام بدهیم. با این روحیه در محور ارزوی مشترک رفقا توقوعات خودرا  بیان میکنم.   

هسنگران،همرزمان!

سخن از بقا واعتبار اندیشه ماست که در یک تشکل وسیع هم اندیشان میتواند مطرح باشد به زودی رویداد سیاسی وتاریخی را در این مقطع خاص زمانی یکی از سازمانهای بوجود امده از( ح د خ ا ) حزب وطن( ن ف د ت ا) ثبت تاریخ مبارزات کشور خواهد نمود ما اعتبار مبارزه سیاسی در امروز وفردای کشور را  فقط میتوانیم در پیوند گسست نا پذیر با اهداف وارمانهای حزب دمو کراتیک خلق افغانستان حفظ نمایيم.

 

 مساله نام، ساختار تشکیلاتی  مسایل مربوط به تصمیم جمعی است. این سازمان ما است حق داریم تدابیر جمعی را در موردش عملی نمایيم، اما با یدسرنوشت بازمانده گان حزب دمو کراتیک خلق افغانستان  نیز معین گردد. این رویداد مسوولیت  ن ف د ت ا را در پهلو ی  سازمان های رفیق معین و مشخص میسازد.

 

 برای انکه خط دایمی را میان سازمانهای  رفیق در این رویداد بوجود نیاوریم باید تفاهمات میان سازمانهای رفیق را با شفافیت کامل به بنیاد اصول عدم خود محوری که نهضت در بیان دارد انجام دهیم. معلوم است که تدابیر سازمانهای رفیق رادر این پروسه همگون وهمانند توقع میبریم تا انانیکه     به ارمانهای ما در حزب دیروز ما  سنگ ملامت پرتاب میکنند خو درا وارث ان نساخته و اعتبار مبارزه تمام سازمانهای رفیق را مورد سوال قرارندهند لذا تدابیری اتخاذ شود تا به انا نیکه تهداب  پرا گنده گی رفقا وعامل بی اتفاقی  بوده این بهانه داده نشود.

 

 یکی از اقدامات مهم  وعملی همانا  رسیدن تفاهم با ح م م ا قبل از این رویداد سیاسی و تاریخی است.

تا انجا که از اعلامیه قبلی ان حزب اگاهی داریم موقف شان را قبلا درمورد چنین رویداد روشن نموده اند.

 

به نظر من این رویداد مواضع مغشوش سایر نیرو های ایجاد شده در  ماورای نام حزب د خ ا را بصورت دقیق تعریف نماید و به تثبیت  مواضع سازمانهای رسمی وغیر رسمی   که اندیشه پردازا ن ان بصورت قطع بنیاد  خود را در پیوند ح د خ ا  نمیدانند وخود مبنا ومبدا اند اما در یک مورد، که گذشته را به نقد دشمنانه بگیرند تشکل ح د خ ا  خوب به قلم شان برابر می افتد که خود را تبرئه نمایند .

 

  انچه به ایجا د واستحکام نهضت فراگير موثر بوده همانا پزیرش عرف وسنت های مبارزه ما در  سازمان دیروز بوده،  لذا پیشروان وتاثیر گذاران در اتخاذ تصامیم درمورد حیات سیاسی سازمان با دعوت رسمی نهضت  فرا خوانده شوند، نظریات ومشوره های انان در راستای مبارزه ما بکار گرفته شود.

 

در پروسه کار ومبارزه استعداد ها  وابتکارات در وجود تعدادی از شخصیت ها متبارز میگردد وانان جایگاه معینی را در عرصه مبارزه اختیار میکنند

در سنت های مبارزه ما بنام  قهرمانان عرصه های مختلف لقب میافتند در کار زار مبارزات امروز ما نیز از این شخصیت ها وچهره ها  که پرچم  مبارزه رادر پیشاپیش  در اهتزاز داشتند ودارند بخاطر ی با قد ر دانی یادنمایيم و نظریات شان را ارج گذاریم تا صلاحیت ،در کار ومسوولیت بیشتر تحقق بپذیرد.

 

  انچه را در فوق گفتم خلاصه  یکمقدار  ارزوها ی بیان شده اند که ضرورت پیگری انرا با درک از اوضاع جاری در استانه عقد رویدادی که سرنوشت اینده را قلم میزند احساس میکردم. ارزو میکنم پیروزی، سر افرازی،  نیرو مندی ود ست یافتن رفقای ما به امکانات تطبیق ارمانهای شریفانه ومقدس شان تحقق پز یرد.

 پیروز باد ارمانهای مقدس خدمت به انسان .

 


April 1st, 2007


  برداشت و بازنویسی درونمایه این تارنما در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید.
 
گزیده مقالات